::

::
گهگاهی از اعماق وجودم فریاد میزنم، آنگاه آرام و در سکوت می 

خندم 

و سپس بر حال خود.
 

گریه میکنم، آیا سزای دوری از تو دیوانگیست؟
::
::
زیبا ترین حس زندگی مرور خاطره های خوب است،پس مرورت میکنم 

هنگام دلتنگی.
::
::
تــــو چـــه میفهـــمی حال و روزٍ کســــی را که دیگــــر هیـــچ 

نگاهــــی دلش را نمیــــلرزان
::
::
به جرم اینکه دلم آه هست و آهن نیست
 

کسی به جز تو در این روزگار با من نیست

خوش آمدی… بنشین
 

آفتاب دم کردم
 

که چای دغدغه ی عاشقانه ی من نیست…

::
::
خواستی دیگر نباشی!
 

آفرین چه با اراده
 

لعنت به دبستانی که تو از درسهایش فقط “تصمیم کبری” را آموختی.
::
::
کاش می شد همدلی را قاب کرد ساکنان شهر غم را خواب کرد 

کاش 

می شد نور چشمان تورا
 

جانشین تابش مهتاب کرد.
::
::

::
::
 

میدونی غربت یعنی چی ؟
 

غربت یعنی از گرمای نفس های کسی که دوستش داری دور باشی

::

::
::
بعضی وقتا آدم از ته دل می خواد یه نفر تکیه گاهش باشه ، حتی 

شده از جنس سنگ
::
::
غمگینم…
 

همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده و به این فکر 

می 

کند که چگونه بمیرد…؟

گرسنه و آزاد
 

یا سیر و اسیر…
::
::
نمیدانم!
 

کجای بازی ما اشتباه بود که تـــو دیگر همبـــازی من نیستی!
 

و من هنوز گـرگــم به هـــوای تو…!
::
::
::

::
::
::
خیلی سخته اول کسی رو دوست نداشته باشی ، 

بعد هم که یکی رو دوست داشته باشی و بخوای براش بمیری ، 

آرزوش فقط مرگ باشه
::
::
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺘﻮﻥ
 

ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺸﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ !
 

ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﻦ ، ﻧﻪ
 

ﺷﺎﯾﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻦ …
 

ﻓﻘﻂ
 

ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﯿﺴﺘﻦ …
::

::
چگونه در این چشم های زیبا جا داده ای این همه دروغ را؟!

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: